English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1948 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
ground swell U امواج
tosser U دستخوش امواج
thermal waves U امواج گرمایی
gravitational waves U امواج جاذبه
the waves of the sea U امواج دریا
interference U تداخل امواج
radio waves U امواج رادیویی
crashing waves U امواج خروشان
gravity waves U امواج ثقلی
gravitational waves U امواج گرانشی
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
spoondrift U ترشح امواج
sky wave U امواج اسمانی
emissions U انتشار امواج
emission U انتشار امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
ground waves U امواج زمینی
oscilloscope U اشکارسازی امواج
pulse U امواج ضربانی
pulsed U امواج ضربانی
reverberations U برگشت امواج
brain waves U امواج مغزی
pulsing U ضربان امواج
transient wave U امواج سیار
wander wave U امواج سیار
tidal waves U امواج جزرومدی
hertzian waves U امواج هرتز
reverberation U برگشت امواج
incoherent waves U امواج همدوس
echoed U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
echoing U برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
echo U برگشت امواج رادار
bleeding U باند تداخل امواج
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
pulsing U پرتاب امواج انرژی
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
wave band U دسته امواج رادیو
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
reverberations U برگشت دادن امواج
reverberation U برگشت دادن امواج
wave front U جبهه امواج رادیویی
attenuation U افت قدرت امواج
hertzian wave U امواج هرتز hertz
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
tidal wave U امواج جذر و مدی
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
beam width U عرض ستون امواج رادار
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
wave period U زمان تناوب امواج دریا
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
imit ative deception U فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
inductive interference U تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
femmes fatales U زن بدبخت کننده زن فریبنده
delusory U فریبنده گمراه کننده
femme fatale U زن بدبخت کننده زن فریبنده
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
electroencephalogram U منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
echoing U انعکاس صدا انعکاس موج
echoed U انعکاس صدا انعکاس موج
echoes U انعکاس صدا انعکاس موج
echo U انعکاس صدا انعکاس موج
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
oases U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
system resource U وسیله سیستم
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1confinement factor
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com